... رنگین کمان؛ نشانی از بی نشان ...

تا چند جویی آخر از جان نشان جانان ** درباز جان و دل را کین راه بی نشانست

... رنگین کمان؛ نشانی از بی نشان ...

تا چند جویی آخر از جان نشان جانان ** درباز جان و دل را کین راه بی نشانست

تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره‌ بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

فاضل نظری

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد