... رنگین کمان؛ نشانی از بی نشان ...

تا چند جویی آخر از جان نشان جانان ** درباز جان و دل را کین راه بی نشانست

... رنگین کمان؛ نشانی از بی نشان ...

تا چند جویی آخر از جان نشان جانان ** درباز جان و دل را کین راه بی نشانست

مناجات مشتاقان

مناجات الراغبین (مشتاقان) - پنجمین مناجات از مناجات های پانزده گانه ی امام سجاد (ع):

گفتگوى کسانى است که مشتاق الطاف الهى و بهره گیرى از انوار قدس ربّانى اند; به عطوفت و برّ و احسان او و نعمت هاى فراوانش دلخوش اند.

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

خدایا اگر توشه ام براى پیمودن راه بسوى تو اندک است،

ولى گمانم به توکل و اعتمادبر تو نیکوست؛

و اگر جرم و گناهم مرا از کیفر تو ترسناک کرده ،

ولى امیدم به من نوید ایمنى از انتقامت را مى دهد ؛

و اگر گناهم مرا در سر راه کیفرت قرار داده،

ولى اعتماد خوبى که به تو دارم مرا به پاداش نیکت آگاه کرده ؛

و اگر غفلت مرا از آمادگى براى شرفیابى درگاهت به خواب عمیقى فرو برده ،

ولى معرفت و آگاهى از کرم و بخششهایت مرا بیدار کرده؛

و اگر زیاده روى در نافرمانى و سرکشى میان من و تو را تیره ساخته،

ولى مژده آمرزش و خشنود شدنت مرا به همدمى و انس با تو کشانده؛

از تو خواهم به تابشهاى جمالت و به انوار ذات مقدست ؛ و زارى کنم به درگاهت ؛

براى جلب عواطف مِهرت و دقایق احسانت

که حقیقت بخشى به گمانم در آنچه از تو آرزومندم

از بخشش فراوان و احسان نیکو در مورد تقرب به تو و نزدیکى به حضرتت و بهره مند شدن از تماشاى جمالت

و اینک من خود را در معرض نسیم جانبخش لطف و توجهت درآورده

و خواهان باران جود و احسانت هستم

و از خشمت به سوى خشنودیت گریخته

و از خودت بدرگاه خودت فرار کرده ام

و امید بهترین چیزى را که نزد توست دارم

و بر بخششهاى تو توکل کرده ام

و نیازمند سرپرستى توام

خدایا بدانچه از فضل خود درباره من دست زدى به پایانش رسان

و آنچه از کرمت بر من بخشیدى آن را از من مگیر

و آنچه را به بردبارى خویش بر من پوشانده اى آشکارش مکن

و کارهاى زشتى را که من انجام داده ام برایم بیامرز

خدایا خودت را به درگاهت شفیع آورم و از تو به خودت پناه برم

به درگاهت آمده ام در حالى که آزمندم به احسانت

مشتاقم به دریافت بخششت

تشنه ام به باران رحمتت

باران جویم از ابر فضل و احسانت

جویاى اسباب خشنودیت هستم

و عازم تشرف به آستانت گشته ام

در جویبار عطایت وارد گشته و خواهشمند بهترین نیکیهاى تو هستم

بار نیاز به درگاه حضرت تو فرود آورده

و ذات تو را خواهانم

کوبنده ام در رحمتت را

و خوارم در برابر عظمت و جلالت

پس انجام ده درباره ام آنچه را تو شایسته آنى از آمرزش و مهربانى

و انجام مده درباره ام آنچه را من سزاوار آنم از عذاب و انتقام

به مهربانیت اى مهربانترین مهربانان.

سال نو

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال


1- وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّـهُ بِضُرٍّ‌ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِن یُرِ‌دْکَ بِخَیْرٍ‌ فَلَا رَ‌ادَّ لِفَضْلِهِ ۚ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِیمُ ﴿١٠٧


2- یه خانم آلمانی رو دیدم که مسلمون شده بود و خیلی با عشق از مسلمون شدنش و اسلام و خدا حرف می زد. گفت روی معرفت و علم و اخلاق و محبت خیلی فکر کنید.

می گفت بیدار موندن پیش از طلوع آفتاب به روز آدم برکت میده.

می گفت یه حدیث رو یه جا شنیده که آخر الزمان مسیحی ها شیعه میشن و تازه به شیعه ها یاد میدن شیعه بودن یعنی چی.

می گفت شیعه تا قبل از ظهور یعنی غریب و حتی خود امام زمان هم احساس غربت دارد.