من معترضم، من معترضم به این که در زمانه ای متولد شده ایم که آخرالزمان لقب گرفته؛ من معترضم، که دل مشغولی ها محاصره، که چشمانم گرفته انگار... من معترضم، من معترضم، من معترضم، نه به خورشید، نه به زمانه، نه به زمان، به دلمشغولی های روزمره، به بی رنگی های خاکستری، به خودم، که تو را فراموش کرده ام. من اعتراضم از لحظه لحظه های غفلت است؛ که یک بار حتی زل نزده ام به در؛ ملتمسانه نخواستم ام که چارچوب در، لحظه ای، حضورت را قاب بگیرند. دست ها را بالا بگیرد و فریاد بزند: من این بار صمیمانه معترضم من این بار با درماندگی معترضم من شکایت دارم از نفس که بی تو بالا می آید ولی به غزل می آویزد...... سید محمود انوشه - آذر ماه 88
که گمراهی زیاد است؛
که نور کم، که رنگها بی رنگند!
به این که آن قدر کوچکم که گم شده ام در زندگی روزمره که شلوغی های پی در پی غافلم کرده،
به چشمانم که در حدقه کوچکشان دو دو می کنند،
همه را می بینند، می فهمند جز آن که را که باید؛ جز آن که را که باید؛
که چشمانم سال هاست غبار گرفته اند...
به غبارها که همه مان را محروم کرده اند از لذت واقعی،
خروارها غبار انگار لایه کرده اند میان چشم ها و خورشید،
چقدر فاصله دارد این چشم ها تا خورشید!
من معترضم به خودم، به چشمان غبار گرفته، به دقیقه های شلوغ،
که اسمم را گذاشته ام منتظر ... اما ... اما از انتظار، تنها تحمل زمانه اش را یاد گرفته ام،
من معترضم به من، که در زندان تنگ کلمات محبوس شده، نمی تواند یکبار، سر بالا بیاورد،
"خدا کند که بیایی ........."
که طاقتم طاق نشده،
که دور می بینم آیینه را.
که حتی برای انتخاب یک تیتر ساده، برای متن وامانده ام، نمی دانم چه بگویم.
"ای پاسخ نجیب امن یجیب ها ......"
یا بنویسیم "ما هیچ، ما نگاه"
من هیچ نمی دانم که چه عنوانی شایستگی آن را دارد که بار سنگین چنین مسئولیتی را به دوش بکشد
روزی تو خواهی آمد،
از کوچه های باران..........................
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمده ام درد می کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا من آمدم که این گره ها واشود همین اصلا بنا نبود ز سر واکنی مرا حالا که فکر آخرتم را نمی کنم حق می دهم که بنده ی دنیا کنی مرا من سالهاست میوه ی خوبی نداده ام وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا؟ آقا برای تو نه برای خودم بد است هر هفته در گناه تماشا کنی مرا من گم شدم تو آینه ای گم نمی شوی وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا این بار با نگاه کریمانه ات ببین شاید غلام خانه ی زهرا (س) کنی مرا...
در روایتی از امام کاظم علیه السلام آمده است که: تلاش کنید که زمان شما به چهار ساعت تقسیم شود: یک ساعت برای مناجات با خداوند و یک ساعت برای مسئله معیشت و یک ساعت هم برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد، همانهایی که عیوب شما را به شما معرّفی میکنند و در باطن، خود را برای دوستی با شما مخلص میکنند و بالاخره ساعتی را هم خالی کنید برای لذّتهای غیر حرام خود و بدانید که به کمک این ساعت است که شما بر انجام وظایف خود در آن ساعات سه گانه دیگر قدرت پیدا میکنید.»
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ ۗ وَکَانَ اللَّـهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ مُّقْتَدِرًا ﴿کهف ٤٥﴾
و زندگی دنیا را برای آنان وصف کن که [در سرعت زوال و ناپایداری] مانند آبی است که آن را از آسمان نازل کنیم، پس گیاه زمین به وسیله آن [به طور انبوه و در هم پیچیده] بروید، [و طراوت و سرسبزی شگفت انگیزی پدید آورد] آن گاه [در مدتی کوتاه] خشک و ریز ریز شود که بادها آن را به هر سو پراکنده کنند؛ و خدا بر هر کاری تواناست.
لاتَجْعَلْ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً (017 | اسراء - 22)
هرگز معبود دیگرى را با خدا قرار مده، که نکوهیدهو بى یار و یاور خواهى ماند.
وَ قَضى رَبُّکَ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً (017 | اسراء - 23)
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید; و به پدرو مادر نیکى کنید. هرگاه یکى از آن دو، یا هر دو، نزد تو به سنّ پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار; و بر آنها فریاد مزن; و گفتار (لطیف و سنجیده و) بزرگوارانه به آنها بگو.
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً (017 | اسراء - 24)
و پر و بال تواضع خویش را از روى محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر; و بگو: «پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کودکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.»
رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوّابِینَ غَفُوراً (017 | اسراء - 25)
پروردگار شما از درون دلهایتان آگاهتر است; (هرگاه لغزشى در این زمینه داشتید) اگر صالح باشید (و جبران کنید) او بازگشت کنندگان را مى آمرزد.
أُدْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (016 | نحل - 125)
با حکمت و اندرزِ نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما;و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. پروردگارت، از هر کسى بهتر مى داند چه کسى از راه او گمراه شده است; و او هدایت یافتگان را بهتر مى شناسد.
وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ (016 | نحل - 126)
و هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها همان گونه که به شما تعدّى شده کیفر دهید; و اگر شکیبایى کنید، این کار براى شکیبایان بهتر است.
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلّا بِاللهِ وَ لاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لاتَکُ فِی ضَیْقٍ مِمّا یَمْکُرُونَ (016 | نحل - 127)
شکیبایى کن،و شکیبایى تو فقط براى خدا (و به توفیق خدا) باشد; و بخاطر (کارهاى) آنها، اندوهگین و (دلسرد) مشو; و از توطئه هاى آنها، در تنگناقرار مگیر.
إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ (016 | نحل - 128)
زیرا خداوند با کسانى است که تقوا پیشه کرده اند، و کسانى که نیکوکارند.
امیر المؤمنین علیٌّ علیهالسلام :
الذُّنوبُ الدّاءُ ، والدَّواءُ الاستغِفارُ ، والشِّفاءُ أن لا تَعودَ .
امام على علیهالسلام :
گناهان ، درد و دارو (ى آنها) استغفار است و شفا(ى از گناه) به این است که (به گناه) بازنگردى .
غرر الحکم : 1890 منتخب میزان الحکمة : 218
مبر از پینه ی پیشانی من
گمان بر رتبه ی عرفانی من
ز خاطر بردن ذکر سجود است
دلیل سجده ی طولانی من
میلاد عرفان پور
برخی از متولیان دهه بزرگداشت امام علی النقی (ع) در فضای مجازی با
بیان مقدمه ای از این طرح خدمت آیت الله مکارم شیرازی از مراجع معظم تقلید
ضمن درخواست از ایشان برای ارائه رهنمود برای برگزاری این دهه از ایشان
پرسیدند: "با توجه به مطالب توضیح داده شده وظیفه ما در مقابل اینگونه
جسارت ها به ساحت ائمه اطهار (علیهم السلام) چیست و دیگر مومنین تا چه
میزان باید در مقابل آن بکوشند".
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی " شک نیست که احترام تمام معصومین (ع) بر
همه ما واجب است و باید از طریق صحیح و حساب شده و با برنامههای خوب
بدگویان را پاسخ دهیم مخصوصا امام دهم (ع) که از جهات زیادی مظلوم واقع شده
است و شک نیست که هدف دشمن با اهانتهایش تضعیف مبانی اعتقادی مردم است که
انشاءالله موفق نخواهند شد ولی خوبست از بردن نام سایتهای فاسد و مفسد که
ارزش بردن نام نام ندارند خودداری کنید ما هم به سهم خود انشاءالله
اقداماتی خواهیم کرد و موفقیت شما را از درگاه خداوند خواهانیم.
همیشه موفق باشید"
سلام
امام نقی علیه السلام فرموده اند:
«أَلهَزلُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ وَ صَناعَةُ الجُهّالِ»
مسخره کردن دیگران، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.
Make fun of others, is stupid fun and ignorant work
اوایل امسال متاسفانه عده ای از اهالی وب فارسی در اقدامی هماهنگ و با محوریت گروهی که در سایت فیس بوک ایجاد شد، پا را از گلیم خود بیرون کرده، از خطوط قرمز شیعیان، مسلمانان (و حتی همه انسان های آزاده و با فرهنگ دنیا با هر نوع تفکر و مذهبی که دارند) عبور کردند و مسخره کردن امام نقی (علیه السلام) را در دستور کار خود قرار دادند.
این عده در این حرکت شوم خود از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و متاسفانه هرگونه بی حرمتی و اهانت را نسبت به دهمین امام معصوم ما روا داشتند. از به اشتراک گذاشتن مطالب بی پایه و هجویات من در آوردی نسبت داده شده به ایشان گرفته تا انتشار عکس حیوانات چهارپا به عنوان تصاویر ایشان در موقعیت های مختلف… که هر یک از این توهین ها به تنهایی برای به جوش آمدن خون یک مسلمان غیرت مند کافی است.
البته مقابله هایی از جنس صدور بیانیه و ابراز انزجار در قالب موج وبلاگی «جانم فدای حضرت هادی(ع)» شکل گرفت.
ادامه مطلب ...
خدایا اگر توشه ام براى پیمودن راه بسوى تو اندک است،
ولى گمانم به توکل و اعتمادبر تو نیکوست؛
و اگر جرم و گناهم مرا از کیفر تو ترسناک کرده ،
ولى امیدم به من نوید ایمنى از انتقامت را مى دهد ؛
و اگر گناهم مرا در سر راه کیفرت قرار داده،
ولى اعتماد خوبى که به تو دارم مرا به پاداش نیکت آگاه کرده ؛
و اگر غفلت مرا از آمادگى براى شرفیابى درگاهت به خواب عمیقى فرو برده ،
ولى معرفت و آگاهى از کرم و بخششهایت مرا بیدار کرده؛
و اگر زیاده روى در نافرمانى و سرکشى میان من و تو را تیره ساخته،
ولى مژده آمرزش و خشنود شدنت مرا به همدمى و انس با تو کشانده؛
از تو خواهم به تابشهاى جمالت و به انوار ذات مقدست ؛ و زارى کنم به درگاهت ؛
براى جلب عواطف مِهرت و دقایق احسانت
که حقیقت بخشى به گمانم در آنچه از تو آرزومندم
از بخشش فراوان و احسان نیکو در مورد تقرب به تو و نزدیکى به حضرتت و بهره مند شدن از تماشاى جمالت
و اینک من خود را در معرض نسیم جانبخش لطف و توجهت درآورده
و خواهان باران جود و احسانت هستم
و از خشمت به سوى خشنودیت گریخته
و از خودت بدرگاه خودت فرار کرده ام
و امید بهترین چیزى را که نزد توست دارم
و بر بخششهاى تو توکل کرده ام
و نیازمند سرپرستى توام
خدایا بدانچه از فضل خود درباره من دست زدى به پایانش رسان
و آنچه از کرمت بر من بخشیدى آن را از من مگیر
و آنچه را به بردبارى خویش بر من پوشانده اى آشکارش مکن
و کارهاى زشتى را که من انجام داده ام برایم بیامرز
خدایا خودت را به درگاهت شفیع آورم و از تو به خودت پناه برم
به درگاهت آمده ام در حالى که آزمندم به احسانت
مشتاقم به دریافت بخششت
تشنه ام به باران رحمتت
باران جویم از ابر فضل و احسانت
جویاى اسباب خشنودیت هستم
و عازم تشرف به آستانت گشته ام
در جویبار عطایت وارد گشته و خواهشمند بهترین نیکیهاى تو هستم
بار نیاز به درگاه حضرت تو فرود آورده
و ذات تو را خواهانم
کوبنده ام در رحمتت را
و خوارم در برابر عظمت و جلالت
پس انجام ده درباره ام آنچه را تو شایسته آنى از آمرزش و مهربانى
و انجام مده درباره ام آنچه را من سزاوار آنم از عذاب و انتقام
به مهربانیت اى مهربانترین مهربانان.
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
1- وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّـهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿١٠٧﴾
2- یه خانم آلمانی رو دیدم که مسلمون شده بود و خیلی با عشق از مسلمون شدنش و اسلام و خدا حرف می زد. گفت روی معرفت و علم و اخلاق و محبت خیلی فکر کنید.
می گفت بیدار موندن پیش از طلوع آفتاب به روز آدم برکت میده.
می گفت یه حدیث رو یه جا شنیده که آخر الزمان مسیحی ها شیعه میشن و تازه به شیعه ها یاد میدن شیعه بودن یعنی چی.
می گفت شیعه تا قبل از ظهور یعنی غریب و حتی خود امام زمان هم احساس غربت دارد.
ترجمه در ادامه ی مطلب
ادامه مطلب ...
اى تکیه گاه کسى که تکیه گاه ندارد اى ذخیره کسى که ذخیره ندارد و اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد
لَهُ، وَیا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ، یا کَریمَ الْعَفْوِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا عَوْنَ
و اى عزت آن کس که عزتى ندارد اى بزرگوار گذشت اى نیکو در گذر اى یارالضُّعَفآءِ، یا کَنْزَ الْفُقَرآءِ، یا عَظیمَ الرَّجآءِ، یا مُنْقِذَ الْغَرْقى، یا مُنْجِىَ
ناتوانان اى گنج بى نوایان اى بزرگ امید من اى نجات دهنده غریقان اى رهانندهالْهَلْکى، یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ، اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ
هلاک شدگان اى احسان کننده اى نیکوکار اى نعمت بخش اى زیاده بخش تویى که سجده (وخضوع) کرد برایتسَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ، وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ، وَحَفیفُ الشَّجَرِ
سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و پرتو خورشید و صداى درختوَدَوِىُّ الْمآءِ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لا اِلـهَ إلاَّ اَنْتَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ، یا
و صداى مخصوص آب اى خدا اى خدا اى خدا معبودى نیست جز تو خداى یگانه اى که شریکى برایت نیسترَبّاهُ یا اَللهُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَنَجِّنا
پروردگارا اى خدا درود فرست بر محمّد وآل محمّد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شایسته آنى و ما را با عفو خودمِنَ النّارِ بِعَفْوِکَ، وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ زَوِّجْنا مِنَ الْحُورِ الْعِینِ
از آتش نجات ده و به رحمت خویش ما را داخل بهشت گردان و با جود خود ما را به حورالعین تزویج فرمابِجُودِکَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، یا اَرْحَمَ
و بر محمّد و آل محمّد درود فرست و درباره ما آنچه تو شایسته آنى انجام ده اى مهربان ترینالرّاحِمینَ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
مهربانان به یقین تو بر انجام هر کارى توانایى!پس از خواندن دعا، حاجت خود را از خدا طلب کن که ان شاءاللّه به اجابت مى رسد.(1)
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ.
نادِ عَلِیّاً مَظْهَرَ الْعَجائِبِ، تَجِدْهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِبِ، لِی اِلَی اللهِ حاجَتِی وَ عَلَیْهِ مُعَوَّلِی، کُلَّما اَمَرْتُ وَرَمَیْتُ مُسْتَقْضٰی فِی ظِلِّ اللهِ وَ یَدُ اللهِ لِی وَلیٌّ اَدْعُوکَ کُلُّ هَمٍّ وَ غَمًّ سَیَنْجَلِی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ، بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدُ یا مُحَمَّدُ یا مُحَمَّدُ، بِوِلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ، اَدْرِکْنِی اَدْرِکْنِی اَدْرِکْنِی بِحَقِّ لُطْفِکَ الْخَفِیّ، اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ اَنَا مِنْ اَعْدٰائِکَ بَرِیءٌ بَرِیءٌ بَرِیءٌ، اَللهُ صَمَدِی مِنْ عِنْدِکَ مَدَدِی وَعَلَیْکَ مُعتَمِدِی، بِحَقِّ إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إَِیّاکَ نَسْتَعِینُ یا اَبَالْغَیْثِ اَغِثْنِی، یا اَبَاالْحَسَنَیْنِ اَدْرِکْنِی، یا سَیْفَ اللهِ اَدْرِکْنِی، یا بابَ اللهِ اَدْرِکْنِی، یاحُجَّةَ اللهِ اَدْرِکْنِی، یا قُدْرَةَ اللهِ یا وَلِیَ اللهِ اَدْرِکْنِی اَدْرِکْنِی اَدْرِکْنِی بِلُطفِکَ الْخَفِیّ، یا قَهّارُ تَقَهَّرْتَ بِالْقَهْرِ وَ اَلْقَهْرُ فِی قَهْرِ قَهْرِکَ، یا قَهّارُ یا قاهِرَ الْعَدُوِّ، یا وٰالِیَ الوَلِیِّ یا مَظْهَرَ الْعَجائِبِ، یا مُرْتَضٰی عَلِیٌّ، رَمَیْتُ مَنْ بَغٰی عَلَیَّ بِسَهْمِ اللهِ وَسَیفِهِ الْقاتِلِ وَ اُفَوِّضُ اَمْرِی اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصَیرٌ بِالْعِبادِ، وَ اِلَهُکُمْ اِلهٌ واحِدٌ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحیمُ، اَدْرِکْنِی یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ، یا اَمانَ الْخائِفِینَ، یا مُعِینَ الْمُتَوَکِّلینَ، یا رَاحِمَ الْمَساکینَ، یا اِلهَ الْعالَمَینَ، یا حافِظَ الحافِظینَ، حَسْبُنَا اللهُ و نِعْمَ الْوَکِیلُ، نِعْمَ الْمَوْلَی وَ نِعْمَ النَّصِیر، وَ صَلَّی اللهُ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجمَعینَ. لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ. هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ. هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ. هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿١٨٦ بقره﴾
و هنگامی که بندگان من از تو درباره ی من سوال می کنند، بگو من نزدیکم.
دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم.
پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند.
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ ﴿١٥٢﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿١٥٣﴾
پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم و شکر مرا گوئید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید.
ای کسانی که ایمان آورده اید، از صبر (و استقامت) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید ذره بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
فاضل نظری
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی نوای بی نوایی ست
هوای ناله هایش نینوایی ست
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گل بیماری سنگ
قلم تصویر جانکاهی ست از نی
علم، تمثیل کوتاهی ست از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پرسوز
چه رفت آن روز در اندیشه نی
که این سان شد پریشان بیشه نی؟
سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی آشنایی ست
به هم اعضای او وصل از جدایی ست
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا ز گل بردارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی
اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می کشاند
سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سر و سامانی عشق
به روی نیزه سرگردانی عشق
ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست
قیصر امین پور
ای دل زجان گذر کن، تا جان جان ببینی
بگذار این جهان را، تا آن جهان ببینی
تا نگذری ز دنیا، هرگز رسی بعقبی؟
آزاد شو از اینجا، تا بی گمان ببینی
گر تو نشان بجویی، ای یار اندر این ره
از خویش بی نشان شو تا تو نشان ببینی
از چار و پنج بگذر در شش و هفت منگر
چون از زمین برآیی، هفت آسمان ببینی
هفت آسمان چو دیدی درهشتمین فلک شو
پا برسر مکان نه، تا لا مکان ببینی
در لامکان چو دیدی جانهای نازنینان
بی تن نهاده سر ها، در آستان ببینی
بربند چشم دعوی، بگشای چشم معنی
یکدم زخود نهان شو، او را عیان ببینی
ای نانهاده گامی، در راه نامرادی
بی رنچ گنج وحدت، کی رایگان ببینی
هی های شمس تبریز، خاموش باش ناطق
تا جان خویشتن را، زان شادمان ببینی
خدایا خطاها و گناهان لباس خوارى بر تنم کرده
و دورى از تو جامه بیچارگى بر تنم افکنده و
بزرگ جنایتم دلم رامیرانده
پس تو زنده اش کن به بازگشت خودت (بسوى من)
اى آرزو و مقصودم و اى خواسته و آرمانم
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نیابم
و براى شکستگیم جز تو شکسته بندى نبینم
و من بوسیله آه و ناله بسوى تو بدرگاهت خاضع گشته
و با زارى در برابرت خود را به خوارى کشاندم
پس اگر توام از درگاه خویش برانى در آن حال به که روآورم؟
و اگر توام از نزد خویش بازگردانى به که پناه برم؟
و بس افسوس از شرمندگى و رسواییم
و اى دریغ از کار بد و گناهانى که بدست آورده ام
از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ و اى شکسته بند استخوان شکسته
که ببخشى بر من گناهان نابود کننده ام را
و بپوشى بر من کارهاى پنهانى رسوا کننده را
و مرا در بازار قیامت از نسیم جان بخش عفو و آمرزشت محروم نفرمایى
و از لباس زیباى گذشت و چشم پوشى خود برهنه ام نکنى
خدایا سایه ابر رحمتت را بر گناهانم بینداز
و ابرریزان مهربانى و رأفتت را براى شستشوى عیبهایم بفرست
خدایا آیا بنده فرارى جز به درگاه مولایش به کجا بازگردد
یا آیا کسى جز او هست کهوى را از خشم او پناه دهد
معبودا اگر پشیمانى بر گناه توبه محسوب شود ،
پس به عزتت سوگند که براستى من از پشیمانانم
و اگر آمرزش خواهى از خطا آن را پاک کند پس براستى من از آمرزش خواهانم
خدایا تو را سزد که مرا مؤاخذه کنى تا گاهى که خشنود شوى
خدایا به همان قدرتى که بر من دارى توبه ام بپذیر
و به بردباریت از من بگذر
و به همان علمت که به احوالم دارى با من مدارا کن
خدایا تویى که درى از عفو خود بسوى بندگانت باز کردى
و نامش را توبه گذاردى و فرمودى «بسوى خدا بازگردید با توبه صادقانه»
پپس دیگر چه عذرى دارد آن کس که از وارد شدن در این در باز شده غفلت ورزد
خدایا اگر براستى سر زدن گناه از بنده ات زشت است
ولى گذشت نیز از نزد تو نیکوست
معبودا من نخستین کسى نیستم که نافرمانیت کرده و توبه پذیرش گشته اى
و خواستار احسانت گشته و تو بر او احسان کرده اى،
اى پذیرنده بیچاره اى غم زدا اى بزرگ احسان اى داناى اسرار نهان اى نیکو پرده پوش
شفیع گردانم نزد تو جود و کرمت را
و توسل جستم به حضرتت و به مهربانیت و ترحّمت در پیش تو
پس دعایم مستجاب کن و امیدم را درباره خودت به نومیدى مبدل مکن
و توبه ام را بپذیر و گناهم را به کرم و مهربانى خود نادیده گیر
اى مهربانترین مهربانان.